عشق اجباري
 
راهزن خاطره ها
ازهمه جا@@@هرچی که بخوای
چهار شنبه 6 فروردين 1392برچسب:, :: 23:58 ::  نويسنده : مصطفی       

 

 

مث بغضي فرو خورده

تو راه سينه مو بستي

نه ميري كه رها باشم

نه اينكه هم صدا هستي

دلم مايوس و سردر گم

ميون جاده ترديد

تموم بي كسي هاش و 

همه از چشم تو مي ديد

نه ميشه بي خيالت شم

نه يه عشق توي مشتي

به هر صورت بايد باشي

مث يه لنگر كشتي

ببين تو بودنت زجره

نبودت مرگ و نابودي

ميون اين همه آدم

چه شد كه سهم من بودي

ما از هم خسته ايم آره

از احساسي به هم دوريم

به اين سوزش به اين سازش

ما هر دوتايي مجبوريم

بايد عادت كنيم بي عشق

به اين بودن به همراهي

تظاهر مي كنيم خوبيم

نمونده غير از اين راهي

چقد باروني و سرده

هواي زندگي اي واي

نه همراه نفسهاتم

نه تو ديگه من و مي خواي

حالا كه عشق اجباري

شده پايان رويامون

بزار تا زندگي مون و

بزاريم پاي فردا مون



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان